معماری
معماري پديده اي است ملموس شامل منظرهـا، سـكونتگاه هـا، بناها و بيان كنندة شخصيت آن ها؛ پس واقعيتي زنده است. بنـابراين معماري فراتر از نيازهاي معمولي به معنـايي وجـودي ارتبـاط دارد كه از پديده هاي طبيعي و انساني و معنوي نشأت مي گيرد و آن ها را به صورت هاي فضايي ترجمه مي كند (نـوربرگ شـولتز، 1389 :1). بطــوركلّي معمــاري تركيبــي از “خواســتن” و “ســاختن” و برگرفته از معرفت جاري در زندگي و يا ملهم از كيفيـت وجـودي انسان در جهان است. همچنين مي تواند تجلّـي “ماوراء طبيعـت” در “طبيعت” بوده و تجلي يقين انسـاني در عملكردهـاي مـادي باشد. لذا معماري بـه گونـه اي “حقـايق” را در “وقـايع” متجلّـي مي سازد و قادر است “ايده آل الهي” يا “ديـد جهـاني” را مطـرح كند (تقوايي، 1389 :76). همانند سایر هنرها و فنون و تولیدات بشری، معماری نیز علاوه بر کالبد ظاهری خویش واجد جنبه ای اصیل و حقیقی و معنوی نیز هست که در پاسخ به نیازهای انسان اعم از معنوی و مادی (هماهنگ با جنبه روحانی حیات وی) طراحی و ساخته شده است. به این ترتیب که یک بنا واجد کالبدی است که روح آن تجلی روح فرهنگ و جهان بینی جامعه است. کلمه معماری در تفکر ایرانی که همواره مبتنی بر ارتباط انسان و ماوراءالطبیعه بوده است معنایی بس والاتر و مفهومی معنوی تر از معانی مصطلح و رایج دارد. مرحوم دهخدا در معنای معمار آورده است: مباشر بینایی و دانای به علم بنایی که استاد بنا دستورالعمل می دهد، استاد بنایان، مهتر بنایان، بسیار عمارت کننده و آن که عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد (دهخذا، 1377، ج14، ص 21184).
- نوربرگشولتز، كريستيان (1389)، معنا در معماري غرب، ترجمة مهرداد قيومي بيدهندي، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر، مؤسسـة تـأليف، ترجمـه و نشـر آثـار هنري متن.
- تقوايي، ويدا (1389)، از چيستي تا تعريف معماري، مقاله در نشرية هويت شهر، شمارة 7 ،تهران: دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا (مجلدات 8 و 14)، دانشگاه تهران، تهران، 1377.