پژوهشی, معمارساز, معماری

کاربندی در معماری ایرانی

کاربندی در معماری ایرانی

دو تعریف مجزا از واژه کاربندی در معماری ایرانی رایج اســت: اولــی مربــوط بــه معمار ســنتی اصغرشــعرباف اســت که ریشــه این واژه را ترکیــب دو اصطلاح “کار” به معنای تمامی نقوش ســه بعدی (مقرنــس، رســمی بندی، کاسه ســازی و یزدی بنــدی) بــه عــلاوه اصطــلاح “بســتن” بــه معنــای تنیدگــی و بافتگی اشــکال هندســی می داند (شعرباف،1385، 11) (نجیب اوغلو، 1379، 31). در تعریف دیگــری کــه از لــرزاده و بزرگمهری نقل می شــود، معنــای کاربندی هم معنــی بــا رســمی بندی در نظــر گرفته شــده اســت (بزرگمهری، 1385،1). استاد لرزاده، برای کاربندی تعریف عام قائل شده و همه حالات رسمی بندی، کونه بندی، کاسه سازی، یزدی بندی و مقرنس را زیر مجموعه آن دانسته است (لرزاده،1358). کاربندی را معادل با اصطلاحی تحت عنوان «اصول خمسه معماری» معرفی می کند و آن را شامل انواع عناصر معمارانه رسمی بندی، یزدی بندی، مقرنس، گره سازی و کاسه سازی می داند(حلّی، 1365).

  • لرزاده، حسین (1358)، به کوشش محمد خواجوی، احیای هنرهای از یاد رفته. بی جا.
  • حلی، سید اکبر (1365)، گره ها و قوس ها در معماری اسلامی قم: مهر.
  • بزرگ مهری، زهره (1385)، هندسه در معماری ایران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، تهران.
  • شعرباف، اصغر (1385)، گزیده آثار استاد اصغر شعرباف، گره و کاربندی، به اهتمام مهدی مکی نژاد، فرهنگستان هنر، تهران.
  • نجیب اوغلو، گلرو (1379)، هندسه و تزیین در معماری اسلامی، برگردان؛ مهرداد قیومی بیدهندی، انتشارات روزنه، تهران.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *