سرزندگی شهری
فرهنگ لغت معین، واژه ی «سرزندگی» را مسرور، معروف، مشهور و مهم تر تعریف می کند ( لینچ، 1387). سرزندگی از لحاظ لغوی در فرهنگ لغت دهخدا، به معنای نشاط و شادی، سبکی و چالاکی، خوشی و خوش حالی آمده است. در تعریف سرزندگی می توان گفت که احساس سرزندگی با احساس شادمانی ارتباط نزدیکی دارد و به عنوان یکی از تجارب درونی سرشار از انرژی معرفی می گردد. به عبارتی سرزندگی احساس سرزنده بودنی است که تحرک و اجباری به انجام آن نیست و همواره با تعادل روانی همراه است. از نظر ریاین و فردریک (1997) سرزندگی گاهی در وضعیت خاص یا پس از انجام رویدادهای خاص در فرد ایجاد می شود و چیزی بیش از برانگیختگی، فعال بودن یا داشتن منابع ذخیره کالری در فرد است. به نظر این احساس نوعی تجربه ی خاص روان شناختی است که در این تجربه، حس شور زندگی و روحیه در افراد قابل مشاهده است (Ryan & Frederick, 1997: 530). در لغت نامه شهرسازی رابرت کوان، سرزندگی و زیست پذیری در کنار هم آمده و این گونه معنی شده است:”Vitality and viability” که ویژگی مراکز شهرهای کوچک و بزرگ موفق است. سرزندگی شهر بازتاب سطح شلوغی آن در اوقات مختلف روز و در بخش های مختلف است؛ در صورتی که زیست پذیری میزانی برای سنجش ظرفیت آن برای جذب سرمایه برای بقاء، بهبود و تطابق نیازهای متغیر است (خستو و همکاران، 1389: 66).
- لینچ (1387)، «سیماي شهر»، کوین ترجمه ي منوچهر مزینی، چاپ سوم، تهران: دانشگاه تهران.
- خستو، مریم، سعیدی رضوانی، نوید (1389)، عوامل موثر بر سرزندگی فضاهای شهری، خلق یک فضای شهری سرزنده با تکیه بر مفهوم (مرکز خرید پیاده)، هویت شهر. 4 (6)، 63-74.
- Ryan, Richard .M & Christina Frederick. 1997. on energy, personality, and health: subjective vitality as a dynamic reflection of well-being. Journal of personality, vole 65, issue3, 529-565.